سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به جلسه‌ای دعوت می‌شوید؛ شروع جلسه مثلاً  ساعت ده اعلام می‌شود. همه طوری برنامه‌ریزی می‌کنیم که ساعت ده و ربع زودتر به محل جلسه نرسیم! اسم این کار را چه چیزی می‌توان گذاشت؟! و البته نگاه‌های عجیب و غریب به کسی خواهیم کرد که سر ساعت رسیده و در سالن خالی و تک و تنها نشسته است! دیرتر آمدن را گاهی نشانه اهمیت خود می‌دانیم و زودتر آمدن دیگران را نشانه بی‌کلاسی آنها یا احتمالا ندید بدید بودن آنها!

با یکی از دوستانمان ساعت یازده قرار ملاقات می‌گذاریم. تازه ساعت یازده و نیم زنگ می‌زنیم که کمی دیرتر خواهیم رسید!

به نظر می‌رسد با اندک همتی می‌توان این بی‌نظمی سامان یافته و نهادینه شده را درمان کرد. هر دقیقه‌ عمری که بیهوده می‌گذرد سرمایه‌ای است که هدر می‌رود . هر دقیقه‌ دیر آمدنی که باعث معطلی چندین نفر شود،‌ حق الناسی است که در گردنه قیامت نفس ما را خواهد برید. از اکنون به فکر فردای خود باشیم!


نوشته شده در  شنبه 91/3/20ساعت  9:49 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]